کارنامه شهید رئیسی در عرصه کتاب و کتاب‌خوانی، الگوی مدیران فرهنگی کشور است | احداث ۸ کتابخانه عمومی در حاشیه شهر مشهد در دوران تولیت خادم‌جمهور  سینما‌های کشور دوشنبه و سه‌شنبه (۱۴ و ۱۵ خرداد) تعطیل است «جوکر ۲» در آستانه پخش از شبکه نمایش خانگی خبرنگاران مشهدی در روز زیارتی امام‌رضا(ع) نایب‌الزیاره شهدای خبرنگار غزه می‌شوند رویداد «خلاق و نوآور» برگزیدگان خود را شناخت + اسامی بازگشت نجم‌الدین شریعتی با فصل جدید «حسینیه معلی» اعلام روز‌های تعطیلی اجرای نمایش‌های روی صحنه مشهد در خرداد ۱۴۰۳ برگزاری مراسم خاکسپاری «عزیز شبانی» دوبله سریال جنایی «ژن جنایت» برای تلویزیون پخش جهانی «گربه ماهی» آغاز شد ادامه تحقیقات جنایی پلیس درباره مرگ «متیو پری» بازیگر سریال فرندز مستند زندگی «کتایون امیرابراهیمی» در مسیر تولید «لباس عروسی» با بازی رابعه اسکویی در مسیر تولید اهداف و رویکرد‌های چهاردهمین جشنواره بین‌المللی کتاب سال رضوی تبیین شد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) «در سایه سرو» واجد شرایط اسکار شد مرتضی اردستانی، بازیگر سینما و تلویزیون درگذشت + علت فوت «روایت ناتمام سیما» با بازی آزاده صمدی در راه سینما شهامت استفاده از ابزار نمایش در حرم رضوی
سرخط خبرها

قدم قدم تا کربلا

  • کد خبر: ۱۲۵۷۵۲
  • ۲۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶
قدم قدم تا کربلا
سید محمدرضا هاشمی - روزنامه نگار

یکهو از بلندگوهای حسینیه صدای مداحی پخش شد، بعد یکی از مسئولان دانشگاه که همراه ما به عراق آمده بود، میکروفون را گرفت دستش و گفت: صبح بعد از نماز پیاده راه می افتیم سمت کربلا ، هنوز هوا گرگ و میش بود که بچه ها یکی یکی آمدند و خیلی منظم همه راه افتادیم تا خود را شب اربعین به کربلا برسانیم. رو به حرم حضرت علی(ع) سلام دادیم و یاعلی به سمت کربلا.

همیشه شنیده بودم که مردم عراق به خصوص در شهرهای نجف و کربلا در روزهای منتهی به اربعین همه زندگی شان را تعطیل می کنند تا در خدمت زائران باشند. اما چیزی که من در آن سفر دیدم، فراتر از آن بود. خدمت به زائران حسین(ع) برای عراقی ها سن مشخصی ندارد، هرکسی هرکاری از دستش بر بیاید، انجام می دهد. حتی شده بسته دستمال کاغذی بگیرند دستشان وسط پیاده روی بایستند.

عمودها نشانه راه بودند، دانه به دانه می شمردمشان. ظهر که شد خبری از بچه های دانشگاه نبود، بچه ها دو سه نفری افتاده بودند در راه و می رفتند سمت کربلا. چای عراقی و قهوه به سبک عراقی ها بهانه ای بود تا هر چند ساعت دم یکی از موکب ها بایستیم تا گلویی تازه کنیم.

آدم هایی که در مسیر پیاده روی بودند، هرکدامشان در حال و هوای خاص خود بودند. یکی با خانواده، یکی با دوستانش، یکی با فرزندش اما همه یک هدف داشتند، بین الحرمین. وقتی به شب اول رسیدیم و مجبور بودیم یک جا بایستیم و استراحت کنیم، حساب قدم هایمان دستم آمده بود. من، یوسف و خاشعی اگر با همین سرعت ادامه می دادیم، فردا ۶ عصر کربلا بودیم.

صبح روز دوم نزدیکی ظهر بود که گمشان کردم. نزدیک ساعت ۸  رسیدم کربلا. یکی شان را پیدا کردم. باهم رفتیم سمت حرم.

به یک خیابانی رسیدیم که گفتند، بپیچی گنبد و گلدسته حرم آقا قمر بنی هاشم دیده می شود، همین که پیچیدم، دستم را بردم بالا و شعر مرحوم سید حسن حسینی تنها چیزی بود که به زبانم آمد: به گونه ی ماه نامت/ زبانزد آسمان ها بود/ و پیمان برادری ات با جبل النور/ چو آیه های جهاد محکم...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->